هیئت عاشقان ثارالله ششتمد

السلام علیک یا ثارالله

هیئت عاشقان ثارالله ششتمد

السلام علیک یا ثارالله

امام هادی (ع)

اشاره: پیشوای دهم

 

نام : علی

لقب : هادی نقی

کنیه : ابوالحسن

نام پدر :محمد

نام مادر: سمانه مغربیه

تاریخ ولادت : 15 ذی الحجه یال 212 هجری

محل ولادت : مدینه طیبه

مدت امامت : 33 سال

مدت عمر :42 سال

تاریخ شهادت : 3 ماه رجب سال 254 هجری

علت شهادت: طعام زهر آلود

نام قاتل : متوکل عباسی

محل دفن : سامراء

تعداد فرزندان : 4 پسر و1 دختر

 

 

میلاد فرخنده :

سحرگاه روز 15 ذی الحجه هنگامی که خورشید اشعه تابناک خود را بر روی زمین می گسترد مولود مسعود خاندان رسالت حضرت امام علی النقی (ع) دیده بر جهان بازگشود نوزادی که باعث سربلندی وافتخار اسلام گردید وعمر خود را در راه اعتلای تعالیم ارزنده اسلام مصروف داشت ودر پیشبرد هدفهای الهی از هیچ نو کوشش وفعالیت ومجاهده مضایقه ننمود .

او در تیره ترین دوران اختلافات خلفای عباسی همانند پدر بزرگوارش به توسعه وگسترش آئین اسلام پرداخت واصالت تعالیم اسلامی را از گزند حوادث وآفات محفوظ داشت .

او از همان دوران نوجوانی از آن هنگامی که در مکتب پدر بزرگوارش درس علم ومعرفت می اموخت به راهنمائی وارشاد مردم می پرداخت ودر مکتب عالی دانش وفضیلت خود ، گروههائی از علاقه مندان وارادت ورزان خاندان نبوت را می پروراند .

او در عصر خود در دانش وفضیلت وشرف انسانی ، مجاهدتهای اسلامی نظیر وهمتا نداشت وعلاقمندان همچون پروانه گرد شمع وجودش می گشتند واز خرمن علم ودانش وفضیلت او بهره ها می بردند .

 

سال ولادت :

دهمین ثمره باغ ولایت ودوازدهمین نهال خعصمت وطهارت ونخستین فرزند برومند پیشوای نهم در سال 212 هجری در یکی از محلات مدینه شهر نورانی پیامبر بزرگوار اسلام در محلی که موسوم به « صریا» بود دیده بر جهان گشود وبه زیباترین نامی مه در خاندان رسالت سابقه دیرین وخوش خاطره ای داشت موسوم گردید ؛ پدر ارجمندش برای وی نام « علی » را برگزید .

او که همانند جد بزرگوارش مأ موریت دفاع از اسلام واحیای حقوق مسلمانان را از جانب پروردگار عالم بعهده داشت همان کنیه ی جدش را بر خویشتن انتخاب کرد وبه ابوالحسن موسوم گردید .

لقب ابن رضا درخشان ترین عنوان وشهرت او ودیگر پیشوایان معصوم بعدی بود که آنروزها همچون ستاره درخشان در میان دهها القاب دیگر بر تارک وی می درخشید . از دیگر القاب آن حضرت می توان هادی ، ناصح ، عالم ، فقیه ، امین ، عسگری ، دلیل ، فاتح ، نقی و مرتضی را نام برد چنانچه امروز بیشتر دوستداران وشیعیان او را با لقب مشهور « هادی » میشناسند .

آن حضرت تحت تربیتهای الهی ومعنوی پدر ، هفت سال واندی زندگی کرد وبعد از وفات پدر درخشان ترین وشامخ ترین چهره ی اسلام بود که مشکلات فقهی وعلمی جهان اسلام را با دانش وبینش خود حل وفصل می نمود .

 

مادر :

مادر عزیز ومهربانش ، بانوی با فضیلت وتقوی ودانشمدندی یود در نهایت فداکاری ودلسوزی که یکی از بانوان صالح ودرستکار شایسته ی روزگار خود محسوب می گشت بحدی که خود امام 0ع) درباره ی او چنین میفرماید :

« مادرم عارف وآشنا به مقام امامت وولایت بود . او با عنایت ولطف پروردگار اهل رحمت وبهشت است . هرگز فریب شیطان ومکر و کید تجاوزکار وستکگر را بخود ندید واز نظر رتبه ومقام کمتر از مادر انبیاء ومردان شایسته ی الهی نبود ...» .

نام گرامی وی « سمانه » معروف به سیده وصاحب کنیه « ام الفضل مقربیه » از شاهزادگان رومی بود که به اسارت لشکر مسلمانان در آمده بود وبه عنوان « ام ولد » آزاد گردید وافتخارهمسری امام را پیدا نمود  او یکی از آشنایان حقیقی به مقام ولایت کبری واز مدافعین سرسخت زعامت وخلافت الهی بود .

 

تعیین امامت آن حضرت :

پیشوای نهم جز علی وموسی فرزند دیگری نداشت واز آنجا که میان علی وموسی در دانش وتقوی وپرهیزکاری وفضایل معنوی از وجود تا عدم واز زمین تا آسمان فاصله وجود داشت برای هیچ انسانی این شبهه پدید نمی آمد که او پیشوائی رقیب امام هادی (ع) گردد بخصوص که بارها حضرت هادی از طرف پدر عالیقدرش امام جواد (ع9 تصریحاً به امامت تعیین گردیده بود .

 

در مرگ پدر :

هشت سال از عمر شریفش نگذشته بود که غبار یتیمی بر چهره اش نشست در سال 220 هجری در آخر ماه ذیقعده پدر بزرگوار وجوان خود را از دست داد ؛ پدری که نمونه بارز علم وتقوی وفضیلت وشجاعت مظهر مبارزه با ظلم وستم وپناه درماندگان وبیچارگان بود .

مدت عمر وزندگی اش از نظر زمان بسیار محدود بود چون فقط 25  سال در این جهان زندگی کرد که هفت سال وچند ماه دوران پدر ئهفده سال بعدی از وی دوران امامت وپیشوایی او بود که دخترش ام فضل را به عقد ازدواج او درآورد سپس دوران حکومت معتصم را دید که در اوایل حکومت او بود که امام جواد در بغداد به  شهادت رسید و در کنار قبر جد بزرگوارش امام موسی بن جعفر (ع) مدفون گردید وامروز به نام کاظمین معروف ومشهور است .

 

سالهای امامت :

سالهای امامت آن حضرت مصادف بوده است با قسمتی از خلافت معتصم و تمام خلافت متوکل و منتصر و مستعین و در زمان خلافت المعتز بالله وفات یافتند

امام هادی (ع) در مدینه اقامت داشتند تا اینکه متوکل در سال 232 ق به خلافت رسید. چنانکه در تواریخ مذکور است متوکل به حضرت امیر (ع) و اهل بیت کینه شدیدی داشت و کسانی که دور و بر او بودند به بغض و عداوت با آل علی شهرت داشتند و از جمله آنها عبد الله بن محمد بن داود هاشمی معروف به «ابن اترجه» بود

متوکل از امام جهت مسافرت به بغداد دعوت نمود و یحیی بن هرثمه را مأمور این کار کرد ، هرثمه آن حضرت را در سال 233 ق به سامرا برد

 رفتار متوکل با امام به ظاهر محترمانه بود ولی پیوسته او را تحت نظر داشت و گاهی به حبس، توقیف و یا جستجوی منزل آن حضرت امر میکرد .

 

آثار آن حضرت

1 ) رساله ای در رد اهل جبر و تفویض و اثبات عدالت و منزلت بین المنزلتین .

2 ) مجموعه پاسخهایی که به پرسشهای یحیی بن اکثم قاضی القضات بغداد داده اند .

3 ) مجموعه ای از احکام دین که ابن شهر آشوب در مناقب از خیبری و حمیری و از کتاب مکاتبات الرجال از عسکریین نقل کرده است .

 

زیارت در کلام امام هادی(ع)

زیارت انسانهای وارسته,موجب بقا و استمرار حیات علمی و معنوی آنان می گردد, آنچنان که در حدیتی از پیامبر اکرم (ص)1 اتر زیارت امامان و پیامبران بعد از مرگ همسان اتر زیارت ایشان در حیات است و همان آتار و سازندگی را برای انسان دارد.

یکی از برترین زیارات ائمه (ع) که با فقرات بلندش به اوج وجود ائمه اطهار وبلندای هستی آنان نظر دارد و زمینه معرفت و عرفان کاملتر انسان را فراهم می سازد, زیارت جامعه کبیره است که امام علی النقی(ع) آن را به شاگرد خویش2 آموخته است که در فصاحت و بلاغت احسن و اکمل زیارات است.

این منشور بلند,هر چند که در لباس شرح فضایل و کمالات انسانهای کامل و خلفای برجسته الهی بیان شده است, لیکن معارف عمیق توحیدی آن اساس شرک را بر می کند و وجود انسان را از حقیقت و نور ولایت و معرفت سیراب می کند.

امام هادی (ع) در این زیارت ائمه اطهار (ع) را با جلوه های گوناگون معرفی کرده تا زائر از دریچه های مختلف, ایشان را الگو و اسوه خویش قرار دهد و بر تعالی خود همت گمارد. زیارت جامعه در مقام امامت جایی خالی نمی گذارد تا دیگران آن را پر کنند.

ابتدای زیارت با بهترین تحیت و بزرگداشت, سلام, آغاز می شود و در ادامه بالاترین معارف اعتقادی انبیا و ائمه (ع) را ,که هر کدام در عین سادگی نیاز به تشریح و تبیین دارد, بر می شمارد ; باشد که به تاسی از این ذوات مقدسه وجودمان لبریز از ایمان شود:

السلام علیکم یا أهل بیت النبوة وموضع الرسالة ومختلف الملائکة ومهبط الوحی ومعدن الرحمة وخزان العلم ومنتهى الحلم وأصول الکرم وقادة الأمم وأولیاء النعم وعناصر الأبرار ودعائم الأخیار وساسة العباد وأرکان البلاد وأبواب الإیمان وأمناء الرحمن وسلالة النبیین وصفوة المرسلین وعترة خیرة رب العالمین ورحمة الله وبرکاته السلام على أئمة الهدى ومصابیح الدجى وأعلام التقى وذوی النهى وأولی الحجى وکهف الورى وورثة الأنبیاء والمثل الأعلى والدعوة الحسنى وحجج الله على أهل الدنیا والآخرة والأولى ورحمة الله وبرکاته….. 

 

منبع : سایت دانشگاه تبریز

گسترش فساد و عیاشی در دستگاه خلافت

هزینه‌های هنگفت، اسراف‌کاری‌ها و عیاشی‌های دستگاه خلافت به قدری زیاد بود که غنایم به دست آمده از فتوحات و مالیات‌ها و غارت‌ها، جواب‌گوی آن نبود؛ برای مثال، متوکل، روستایی از طلا و نقره و جواهرات گران‌بها ساخته بود که روزی بسیاری از وسایل روستا را به اطرافیان خود بخشید.

قهر طبیعت و بروز رخدادهای غیرمنتظره

در سال 232 هـ .ق بر اثر بارش باران و جاری شدن سیل در موصل، حدود صدهزار نفر جان خود را از دست دادند.

ـ در شب پنج‌شنبه اول جمادی‌الاخر سال 241 هـ .ق، سیارات شکسته و شکافته شدند و شهاب‌های آسمانی فرود آمدند و نیز در همین سال چارپایان بر اثر ابتلای به بیماری از بین رفتند.

ـ در سال 242 هـ .ق در دامغان و نیشابور، زمین‌لرزه‌هایی پی در پی و شدید روی داد و بیش از چهل‌وپنج هزار نفر به کام مرگ رفتند.

ـ به فاصله چند روز بعد، زلزله شدید دیگری در همین ناحیه روی داد که حدود دویست هزار نفر را به هلاکت رسانید.

ـ قحطی و خشکسالی و کم‌آبی همه جا را فرا گرفت؛ برای مثال در مکه قیمت هر مشک آب به هشتاد درهم رسید و در برخی نقاط به جای باران، خون می‌بارید.

ـ وقوع حوادث هول‌انگیز از قبیل ساطع شدن نور از طرف قلزم و ادامه آن تا سرزمین فارس که راه نفس کشیدن را بر مردم گرفته بود یا صدای هول‌انگیزی که در ناحیه تنّیس شنیده می‌شد و تا مدتی ادامه داشت؛ بی‌تردید وقوع این حوادث در این دوره نمی‌توانست بدون ارتباط با اعمال مردم و ستمگری‌ها و جنایات حکام و زمام‌داران آنان باشد.

ـ بروز آشوب‌ها و فتنه‌ها در قلمرو اسلامی

به‌عنوان نمونه شورش‌های بغداد، آندلس، فارس، طبرستان و شهرهای ماوراءالنهر و دمشق نیز گسترش نهضت‌های علویان مثل نهضت محمد بن قاسم، یحیی بن حسین، حسین بن زید بن محمد، حسین بن محمد بن حمزه و اسماعیل بن یوسف بن ابراهیم.

تأثیر امام در حیطه فرهنگی

1. مبارزه با گروه‌های منحرف عقیدتی مثل غُلات، صوفیه، واقفیه، مجسمیه و باورمندان به رؤیت.

2. تحریر رساله کلامی: از جمله تلاش‌های علمی‌ـ فرهنگی امام در گستره اعتقادات، نوشتن رساله کلامی است که آن را به انگیزه پاسخ‌گویی به مشکلات اعتقادی اهالی اهواز نوشت.

3. مناظره‌های علمی و اعتقادی

4. رفع شبهه‌های دینی

5. مبارزه با خرافه‌پرستی و خرافه‌گرایی

6. پاسخ‌گویی به مسائل گوناگون

7. تربیت شاگردان و تقویت نیروهای ارتشی مثل عبدالعظیم حسنی، فضل بن شاذان، حسین بن سعید اهوازی، ابن السّکیت و...

8. تحکیم فرهنگ زیارت

9. بسترسازی برای درونی کردن فرهنگ انتظار در جامعه از طریق معرفی وکلای خود به مردم تا آنها با واسطه با امام زمان خود ارتباط برقرار کنند.

10. مبارزات سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی امام هادی(ع): مانند مبارزه با فقیهان درباری و زیر سؤال بردن مشروعیت حکومت، نفوذ عاطفی بر برخی از درباریان و تقویت پایگاه‌های مردمی

در کل نقش به‌سزای امام هادی(ع) در آن جامعة از هم‌گسیخته و فلاکت‌بار، مانند پادزهری بود که دردها را التیام می‌داد و از بار رنج و محنت مردم می‌کاست و آنها را به جامعه فردا امیدوار می‌کرد.

1. باقر شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی(ع)، ترجمه: محمدرضا عطایی، نشر کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، چ 1، 1371، ص 23.

2. برداشتی آزاد از علی رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت امام هادی(ع)، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1373.

چراغ راه:ابن شهر آشوب

«امام هادی(ع) خوش‌خوترین و راست‌گوترینِ افراد بود. کسی که او را از نزدیک می‌دید، ملیح‌ترینِ افراد را دیده بود و اگر از دور می‌شنید، اوصاف کامل‌ترین فرد را شنیده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودی، هیبت و شکوه او تو را فرا می‌گرفت و هرگاه اراده سخن می‌کردی عظمتش بر تو مستولی می‌شد. وی از دودمان رسالت و امامت و حامل وصایت و خلافت بود. شاخساری دلگشا از درخت پرشاخ و برگ نبوت و میوه سر سبد درخت رسالت بود».[1]

قطب راوندی

«امام علی بن محمد الهادی ویژگی‌های امامت، کمالِ فضل و دانش و خصلت‌های نیکو در او جمع بود و تمام خلق‌وخوی او همچون اخلاق پدرانش خارق‌العاده بوده است. همه شب بی‌وقفه رو به قبله می‌ایستاد، جامه‌ای پشمینه در بر و سجاده‌ای در برابر داشت».[2]

ابن حجر

«علی هادی وارث دانش و سخاوت پدرش بوده است».[3]

آقابزرگ تهرانی

«امام هادی(ع) از همه برادرانش بالاتر و وارث دانش و بخشش پدرانش بوده است. به خاطر وجود شرایط کامل امامت، یعنی علم، عدالت، کفایت، و سلامت حواس و اعضای بدن، امامت به او انتقال یافت. اوصاف امام تا آنجا بود که در اندیشه عمل کسی به او نمی‌رسید و نسبش قرشی عربی بود و علاوه بر آن از دودمان بنی‌هاشم بود».[4]

گفتار مجری

بخشی از حرز امام هادی(ع)

«به نام خداوند بخشنده مهربان

هیچ نیرو و توانی نیست جز از خداوند والای بزرگ. ای آفریدگار فرشتگان و روح، انبیاء و مرسلین. و غالب بر تمام موجودات آسمان‌ها و زمین و آفریدگار و مالک همه چیز! ما را از ترس دشمن بازدار. و هر که از جن و انس به ما سوء‌قصد کند، چشم و دل‌هاشان را کور کن و میان ما و او مانع و حافظ و مدافعی قرار ده. همانا تو پروردگار مایی و هیچ نیرو و توانی جز نیرو و توان خداوند نیست. بر او توکل و بازگشت داریم. او قادر و تواناست».[5]

قطب راوندی در کتاب نورالابصار نقل می‌کند: در وجود مقدس حضرت‌ هادی(ع) ویژگی‌های اخلاقی پسندیده می‌درخشید؛ امامت، کمال و دانش و فضیلت و سرشت و اخلاق نیک، از خصوصیات این امام است. شباهنگام به وقت سحر، رخسار به سمت قبله داشت. او در راز و نیاز خود لحظه‌ای فرو نمی‌ماند. تن‌پوشش لباده‌ای از پشم و سجاده‌اش حصیری بیش نبود».[6]

یکی از مشکلاتی که امام در عصر خود با آن مواجه بود، وجود افرادی بود که در حق ایشان غلو کرده و آن حضرت را تا سر حد خدایی بالا می‌بردند و خود را باب یا پیامبر ایشان معرفی می‌نمودند و تبلیغات بسیاری را در بین شیعه به انجام می‌رساندند. مردم درمانده شده، از امام می‌پرسیدند: با اینها باید چه کنیم؟ امام آنان را لعنت می‌کرد و از ایشان بیزاری می‌جست. آنان کسانی بودند که تمام محرمات الهی را حلال و واجبات را از پیروان خود ساقط می‌کردند تا بدین وسیله افراد را به خود جلب کنند. امام، شیعیان و دیگر مسلمانان را از این غلات برحذر می‌داشت و دستور می‌داد با آنها قطع رابطه کنند.[7]

نام امام دهم شیعیان علی و کنیه‌اش ابوالحسن است. مشهورترین القاب وی، هادی و نقی است گاهی او را نجیب، مرتضی، عالم، فقیه، ناصح، امین، موتمن، طبیب و متوکل می‌گفتند.

مورخان و راویان اخبار مذهبی نوشته‌اند که: امام هادی نخست لقب متوکل را داشت. چون این لقب نام جعفر متوکل علی الله، خلیفه عباسی بود، به یارانش سپرد که وی را با آن لقب یاد نکنند تا مبادا این موضوع عباسیان را تحریک کند.

سمانه مغربیه، بانوی ارجمندی بود که شایستگی همسری جوادالائمه و افتخار مادری امام هادی(ع) را یافت. او زنی متمایز از دیگران بود و با ازدواج با امام جواد(ع) و قرار گرفتن در معرض جاذبه‌های درخشان امامت تا آنجا پیش رفت که امام‌ هادی(ع) درباره‌اش فرمودند: «مادرم دانای جایگاه من و اهل بهشت است. او چنان است که شیطان از او می‌گریزد و فریب حیله‌گران دنیاپرست در او کارگر نیست. خدا پاسدار و نگهبان اوست و او در شمار مادران راست‌گو و درست‌کردار است».[8]

زلال قلم

سال 212 هجری است و «صریا»، دهکده‌ای کوچک در حوالی مدینه، نیمه ذیحجه را نفس می‌کشد؛ درحالی‌که کوچه‌ها، دیوارهای کاهگلی، درها و دریچه‌ها از صدای سایش بال ملائکه متراکم‌اند، زمین آبستن معجزه است و سمانه، همسر بخشش و جود، نوزادی عزیز را به انتظار نشسته است.

ناگهان اتاق سمانه نورٌ علی نور می‌شود و صدای سلام خداوند در کائنات می‌پیچد، آسمانیان به چشم‌روشنی می‌ایند و زمینیان بی‌آنکه بدانند چرا، میهمان شادی و شعف می‌شوند. نوزاد سمانه دست به دست می‌چرخد و علی، هادی، امین، نجیب، موتمن و طیب بر سر زبان‌ها می‌افتد.

کودک صریا، همچون پدرانش عشق را در زمین می‌پراکند تا ایمان به بار بنشیند.

کودک صریا، ادامه عطوفت را به چشم‌های وحشت‌آلود خاک تعارف می‌کند، مهربانی را صله می‌دهد و دین و دانش را وقف اندیشه‌های نیازمند می‌کند.

کودک صریا، از همان ابتدا آفتاب می‌شود و می‌تابد.

کودک صریا، نوزاد دامان پاک سمانه، میوه قلب جوادالائمه قد می‌کشد تا خاک را به افلاک برساند و ستون دهم آسمان به دوش باشد و هرچه ابر و بارانِ برکت را به خشکسالی زمین بیاورد.

شعر

ای روایت دهم

از آب و آسمان

واژه‌ها مدیون تواند

و با تو غریبی می‌کنند هنوز

شاعران در پیله تکرار مضامین مانده‌اند

و تو ناسروده‌ترین غزل مثنوی غربتی

بی‌آنکه نهایت انزوا باشی

و راه‌های راست

رد گام‌هایت را

به فراموشی سپرده باشند

کلام، وامدار توست

تو منطق فلسفه نابی

و بلاغت همزاد پدرانت

هدایت در مدار شما چرخ می‌خورد

اما امان از این واژه‌های گریزپا

کوتاه و گویا

1. سلام بر جایگاه‌های معرفت خدا و مواضع برکت خدا و معادن حکمت خدا و رازداران خداوند.

[بخشی از زیارت جامعه‌کبیره]

2. گواهی می‌دهم ارواح شما و نور شما و سرشت شما یکی است پاک و پاکیزه است.

[بخشی از زیارت جامعه‌کبیره]

3. خداوند صلوات بر شما و دوستی شما را که به آن مخصوصمان فرمود موجب پاکیزگی خلقت ما و طهارت جان‌های ما و تزکیه ما و کفاره گناهانمان قرار داد.

[بخشی از زیارت جامعه‌کبیره]

4. خداوند به سبب شما ای امامان بزرگوار اندوه را می‌برد و سختی را برطرف می‌سازد و نزد شماست آنچه فرستادگانش و فرشتگانش فرود آورده‌اند.

[بخشی از زیارت جامعه‌کبیره]

5. پروردگارا دل‌هامان را بعد از آنکه هدایتمان فرمودی نلغزان و از نزد خود به ما رحمتی ببخش که تو بسیار بخشنده‌ای.

[بخشی از زیارت جامعه‌کبیره]

آورده‌اند که ...

پاسخ یک پرسش

یکی از اهالی مدائن نامه‌ای به امام هادی(ع) نوشت و پرسید حکومت متوکل چه‌قدر طول می‌کشد؟ حضرت در پاسخ نوشتند: هفت سال زراعت خوبی می‌کنید و آنچه را درو کردید می‌خورید و کمی از آنها را با خوشه‌هایش ذخیره می‌کنید و پس از آن هفت سال دچار خشکسالی می‌شوید که ذخیره چند ساله خود را می‌خورید و فقط محصول کمی برایتان باقی می‌ماند. پس از این سال‌ها یک سال باران فراوانی نصیبتان می‌شود که سال پربرکتی است و مردم در آن عصاره و محصولات مختلفی برداشت می‌کنند. راوی می‌گوید: در اولین روزهای سال پانزدهم بود که متوکل کشته شد.[9]

پرندگان، ساکت!

قصر متوکل را طوری ساخته بودند که همیشه از نور آفتاب روشن بود و در هر طرف پنجره‌ای بود که نور از آن به داخل می‌تابید و درون قصر پر بود از انواع پرندگان خوش‌آواز. در روزهایی که متوکل دیدار عمومی داشت و اصطلاحاً به آن «یوم‌السلام» می‌گفتند، مجلس او پر از جمعیت می‌شد. پرندگان نیز همگی به صلا در می‌آمدند به طوری که افراد نمی‌فهمیدند چه می‌گویند. اما هر بار که امام هادی وارد می‌شدند پرندگان ساکت می‌ماندند و پس از خروج ایشان دوباره آواز می‌خواندند.[10]

کنیه

متوکل، نویسنده‌ای مسیحی داشت که احترام بسیاری برای او می‌گذاشت و به خاطر علاقه‌اش او را با کنیه ابونوح صدا می‌زد. عده‌ای از درباریان گفتند: نباید کافر را با کنیه‌اش صدا زد. متوکل از فقها استمداد کرد؛ اما نتیجه‌ای نگرفت. سؤال را نزد امام‌هادی (ع) فرستاد. امام در پاسخ چنین نوشت: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. تَبَّتْ یدا اَبی لَهَبٍ وَ تَبَّ» با این پاسخ، جایز بودن این عمل و وقوع آن در قرآن را متذکر شد.[11]

منبع :‌پایگاه حوزه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد