هیئت عاشقان ثارالله ششتمد

السلام علیک یا ثارالله

هیئت عاشقان ثارالله ششتمد

السلام علیک یا ثارالله

طرح آیات الهی در ضیافت نور- سی نکته در سی روز

نکته روز اول ماه مبارک رمضان

ما نمی گوئیم سائل در مزن                گر زدی این دَر ، درِ دیگر مزن

  آیا می دانید: 

    مهجور گذاشتن قرآن چگونه و به چه صورتهایی است؟ 

          خداوند در آیه سی ام سوره فرقان می فرماید: 

وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا «30»

{حضرت رسول اکرم«ص» به شکایت از امت خود در پیشگاه خداوند عرض کرد: بارالها ، امت من این قرآن را به کلی متروک و رها کردند}

((مهجور)) به معنی متروک و رها شده است و مراد از قوم آن حضرت ، امت اوست. کسانیکه قرآن را رها می کنند . در آن روز رسول اکرم(ص) از کسانی که به قرآن بی اعتنایی کنند در پیشگاه خداوند شکایت می کند از آنان که:

1ـ قرآن را تلاوت نمی کنند.

2ـ در مجالسی که از معارف قرآن سخن گفته می شود شرکت نمی کنند.

3ـ به سخنان آنان که از قرآن می گویند گوش فرا نمی دهند و نسبت به تعلیم و تعلم قرآن بی توجهند.

4ـ اگر قرآن می خوانند تنها به صدای خوش و یا به ثواب آن توجه دارند و از مغز و محتوی قرآن بی بهره اند

5ـ در آیات قرآن تدبر و تفکر نمی کنند.

6ـ از سخنان عبرت آموز آن درس نمی گیرند و با هشدارهای صریح آن بیدار نمی شوند.

7ـ قرآن می خوانند اما دلهایشان غافل است.

8ـ تلاوت قرآن هیچ تحولی در فکر و اندیشه آنان ایجاد نمی کند.

متأسفانه قرآن کریم با آن همه عظمت و جلال در دوره های مختلف ؛ خواه از روی عمد یا ناآگاهانه مورد بی مهری های فراوان قرار گرفته که کلمه تحجر نیز از همین جا نشأت گرفته است.به منظور اثبات این ادعا در زیر فهرستی از موارد استفاده و کاربرد ناصحیح قرآن در جامعه ارایه می گردد.

الف)قرائت قرآن در گورستان و برای مردگان 

 ب) وسیله قسم خوردن در محاکم و دادگاهها

ج) قراردادن قرآن در سفره هفت سین و سفره عقد 

د) وسیله استخاره

ه) استقرار قرآن در بالاترین و بهترین مکانها جهت نهایت ادای احترام 

و)از زیر قرآن گذراندن مسافران

ز) وسیله تکدی در معابر و گورستان  

ح) قرار دادن قرآن در کنار مهریه عروس

ط) تلاوت قرآن به شکل رسمی و برحسب عادت در ابتدای مراسم و جلسات

بدیهی است که موارد فوق به این معنا نیست که چنین استفاده هایی غلط بوده و مستلزم مهجوریت قرآن می باشد بلکه بحث اساسی بر این است که فقط چنین استفاده هایی خسران عظیم بوده و می تواند مقدمات مهجوریت قرآن را فراهم آورد. قرآن کتابی است برای هدایت و نجات بشر نازل شده است پس بیایم طوری با قرآن رفتار کنیم که فردای قیامت نه قرآن و نه رسول مکرم اسلام (ص) شکایتی از ما نداشته باشند.   

 

مخصوص روز دوم ماه مبارک رمضان

دلت را خانه ی ما کن مصفا کردنش با من                                          

                                        به ما درد دل افشا کن مداوا کردنش با من

آیا می دانید:

    وضع و حال آنان که از قرآن روی بر می تابند در قیامت چگونه است؟

             در آیات 99 تا 102 سوره طه درباره قرآن و کسانیکه از آن روی برمی گردانند می خوانیم:

        کَذَلِکَ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاء مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَیْنَاکَ مِن لَّدُنَّا

اعراض و روی گرداندن از قرآن به دو صورت است:

   1ـ در مرحله فکر و اعتقاد ، بدین معنی که به قـرآن ایمان نمی آورند همانند مشـرکین و پیروان آیین ها و ادیان مختلف

   2ـ نادیده گرفتـن دستـورات قـرآن در مقام عمـل و زندگی ، مانند کسانیـکه به احکام مربوط به حجــاب در قــرآن بی اعتنائی می کنند، یا نماز را که قـرآن بدان فـرمان داده ، ترک می کنند و نیز بی اعتنائی به سایر اوامر الهی در قرآن مانند: "پرداخت خمس و زکات ، امـر به معـروف و نهی از منکـر ، پـرهیز از لهو و لغو، ولایـت و محبت اهـل بیت عصمت  و طهارت و000"

         آری کسانیکه در دنیا چشمان خود را بر قـرآن و فـرامین الهی می بندند در صحنه قیـامــت   کور حاضر می شوند ، در حالیکه بار سنگین گناهان و عذاب بر دوش می کشند. لذا برای اینکه گرفتار این عذاب الهی نباشیم باید در مقام عمل در امور فردی و اجتماعی به دستورات  قرآن پای بند باشیم در غیر اینصورت از کسانی خواهیم بود که به قرآن پشت کرده اند

            ذِکْرًا «99» مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ   الْقِیَامَةِ وِزْرًا «100» خَالِدِینَ فِیهِ وَسَاء لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حِمْلًا «101» یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ  یَوْمَئِذٍ زُرْقًا  «102» 

مخصوص روز سوم ماه مبارک رمضان

دست نیاز چو پیش کس می کنی دراز      پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

آیا می دانید:

عاقلانه نیست که انسانها تنها به برخی امور فرزندان خود رسیدگی کنند و از ایمان آنان غافل باشند؟ 

در آیه بیست و یکم سور طور خداوند می فرماید:

        

وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَیْءٍ کُلُّ امْرِئٍ بِمَاکَسَبَ رَهِینٌ «21»   

{و آنان که به خداوند ایمان آوردند و فرزندانشان هم در ایمان پیرو ایشان شدند ، ما آن فرزندان را به آنها برسانیم و از پاداش عمل فرزندان هیچ نکاهیم که هر کسی در گرو عملی است که برخود اندوخته است.}

انسانها علاقه خاصی به فرزندان خویش دارند و آنها را همچون پاره تن خویش عزیز می دارند . با شادی آنها شاد و با غم آنها غمگین می شوند. سعادت فرزندان از بزرگترین آرزوهای هر پدر و مادری است. جدایی از فرزندان بروالدین سخت و دشوار است و گریه های پدران و مادران در هنگام جدایی از فرزندان را بسیار دیده ایم . انسانهای با تقوا جایگاهشان بهشت پر از ناز و نعمت است. اگر فرزندان نیز در ایمان پیرو والدین مؤمن و با تقوای خویش باشند، خداوند در بهشت آنها را به هم ملحق می کند و در آن جا با هم خواهند بود.

با توجه به آنچه گفته شد ، شایسته است:

1ـ فرزندانی که دارای پدران و ماداران با تقوی هستند از آنها پیروی کنند.

2ـ والدین برای سعادت فرزندان خویش در پرورش دینی آنان و بالا بردن ایمان و تقوای آنان نهایت تلاش خویش را به جای آورند.

بنابراین بسیار کوته نظرانه و جاهلانه است که انسان برای برخی امور فرزندان ، خود را به آب و آتش بزند اما از ایمان و سعادت همیشگی دلبندان خویش غافل باشد.

مخصوص روز چهارم ماه مبارک رمضان 

چه سود از آنکه کتب خانه ی جهان از توست                                           

                             ز علم هر چه عمل می کنی همان از توست 

آیا می دانید: 

مهاجمان فرهنگی در عصر حاضر با ترویج انواع لهو به دنبال چه هدفی هستند؟ 

خداوند در آیات ششم و هفتم سوره لقمان به معرفی کسانی می پردازد که مردم را با {لهوالحدیث} یعنی سخنان بیهوده ، از راه خدا گمراه می کنند و به آنان وعده عذابی خوار کننده می دهد

     

{و برخی از مردمان فاسد فتنه انگیز کسانی هستند که گفتار و سخنان لغو و باطل را به هر وسیله تهیه می کنند تا انسانهای ناآگاه را از راه خداوند دور سازند و قرآن را به تمسخر و استهزاء می گیرند این مردمان فاسد با خواری و ذلت به عذاب گرفتار می شوند (6) و هر گاه بر این مردم آیات قرآن تلاوت شود چنان با غرور و تکبر پشت گردانند که گویی هیچ آیات الهی را نشنیده اند و از هر دو گوش کرند(ای رسول) اینان را به عذاب دردناک بشارت ده(7)}

آیات فوق که در سوره لقمان آمده است در شرایطی نازل شده است که برخی از مشرکین ، مردم را با داستانها و افسانه های بیهوده ، از راه خدا و شنیدن قرآن باز می داشتند. آنها با بازگو کردن قصه های دروغین و عوام پسند مردم را به سوی خود جلب می کردند تا به سخنان و داستانهای عبرت آموز قرآن دل نسپارند. آنها می خواستند مردم را از خدا و دین حق غافل کنند ، قرآن را به ریشخند می گرفتند. آنگاه که قرآن بر آنان خوانده می شد با تکبر و بی اعتنایی به آیات الهی چنان که گویی کرند و نمی شنوند ، بدان پشت می کردند.

این آیات همه کسانی را که با ترویج سخنان بیهوده تلاش می کنند قرآن و دین و توجه به خدا را در میان انسانها و به خصوص جوامع مسلمانان کمرنگ کنند ، شامل می شود. مهاجمان فرهنگی در این عصر از مصادیق بارز آنند.

حال با توجه به مطالب فوق لحظاتی خود را به تأمل واداریم که ما از کدامین گروه هستیم:

گروهی که مردم را به ترویج فساد و بی بندباری تشویق می کنند.

گروهی که با ساده لوحی گرفتار دام شیطانی فرهنگ مبتذل غرب شده اند و عزت و شرف خود را در آستانه نابودی قرار داده اند

گروهی که با توکل به خدا و به کارگیری دستورات قرآن راه سعادت و تکامل را در پیش گرفته اند.

   [وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ «6» وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا وَلَّى مُسْتَکْبِرًا کَأَن لَّمْ یَسْمَعْهَا کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ [«7»  

نکته روز پنجم

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی                                                     

                                          صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

           آیا می دانید:  

                        سنت خداوند در رابطه با حق و باطل چیست؟

در آیه هیجده سوره انبیاء خداوند در رابطه با سنت و قانون خود در خصوص حق و باطل چنین می فرماید:

          بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ «18»

{ما همیشه حق را بر باطل غالب و پیروز می گردانیم تا باطل را محو و نابود سازد ، وای بر شما که خدا را به وصف کار باطل و بازیچه متصف گردانید.}

آری این یک سنت الهی است که حق و باطل همواره در پیکار و ستیزند تا باطل از پا درآید و حق پیروز شود. همان گونه که در این آیه ملاحظه می شود محو و نابودی باطل ناگهانی است ، به گونه ای که به فکر کسی هم نمی رسدو قابل پیش بینی نیست...

     در این جا دو مورد از نابودی باطل در عصر حاضر را برای نمونه ذکر می کنیم:

1ـ نابودی سریع و غیر منتظره حکومت تا دندان مسلح طاغوت دوهزارپانصد ساله در ایران که از حمایت و پشتیبانی همه جانبه استکبار غرب و آمریکای جنایتکار برخوردار بود و پیروزی ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی«ره»

2ـ نابودی ابرقدرت شرق(شوروی سابق) که ده ها سال با ترویج افکار الحادی مارکسیستی و مبارزه با تفکر مذهبی ، تلاش می کرد تا دین را نفی و طرد کند ، و در تبلیغاتش دین را افیون جامعه معرفی می کرد. اما سرانجام آن ابرقدرت نیز بناگاه متلاشی شد و به تعبیر حضرت امام خمینی«ره» نام و نشان کمونیسم و قدرت موهوم آن به موزه ها و تاریخ پیوست.

     لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که سایر قدرتهای باطل در همین مسیر قرار دارند. استکبار غرب و صهیونیست های پلید نیز از این سنت و قانون الهی مستثنی نیستند و دیر یا زود از صفحه هستی محو و نابود خواهند شد.

نکته روز ششم

به روز ناتوانی گر به محتاجان کرم کردی                         

                               قد مردانگی در ناتوان بودن علم کردی

          آیا می دانید:  

 رهنمود قرآن در خصوص رابطه با کسانیکه فریفته دنیا هستند چیست؟

در آیه بیست و نهم سوره مبارکه نجم در مورد ارتباط با انسانهایی که فریفته دنیا هستند و از یاد خدا رو گردانند ، به رسول گرامی خویش چنین می فرماید: 

   فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا «29»  

{تو هم ای رسول ، از هر کسی که از یاد ما رو گردانید و جز زندگانی دنیار را نخواست ، به کلی دوری کن}

    بدین ترتیب خداوند پیامبرش را به روی گردانی از کسانی که از یاد خدا غافلند و پشت به قرآن و کلام الهی می کنند فرا می خواند ، چرا که آنها تنها همت و اراده و خواست شان ، زندگی دنیاست و بس ، تلاش آنها منحصر به دنیا طلبی است و این منتهای دانش آنان است.

    هر چند خطاب در این آیه ، پیامبر اکرم (ص) است اما از آن رو که آن حضرت الگو برای مسلمانان است . ما نیز در ارتباط خویش با اهل کفر و با انسان هایی که در اطراف ما هستند و از یاد خدا غافلند و از نماز ، قرآن ، یاد خدا و000 دورند ، تجدید نظر کنیم و توجه داشته باشیم که نهایت دانش آنان در امور دنیوی است.

   مبادا با همنشینی با آنان ، در باورها و عمل به آنها نزدیک شویم و از ارزشهای والای الهی دور گردیم.

 

مخصوص روز هفتم ماه مبارک رمضان

بیفشان قطره اشکی که من هستم خریدارش                                 

                                   بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من

  آیا می دانید: 

          داستان صاحب باغ که در سوره قلم ذکر شده است ، چیست؟

در آیه هفدهم سوره قلم خداوند تبارک و تعالی می فرماید:

 

    إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ «17» 

{ما کافران را نیز به قحطی و سختی مبتلا کنیم چنان که اهل باغ را که (شبی) قسم خوردند که صبحگاه میوه اش بچینند(تا فقیران آگاه نشوند)}

      پیرمردی باغی داشت او هیچ میوه ای از آن باغ به خانه نمی برد ، مگر آنکه حق فقرا و مساکین را از آن می داد. بعد از آنکه از دنیا رفت فرزندانش باغ را به ارث بردند. آنان پنج پسر بودند همان سالی که پدرشان از دنیا ، رفت، باغ آن قدر محصول داد که هیچ سالی چنان نبود . آنها وقتی حاصل بسیار را دیدند ، یاغی شدند و به یکدیگر گفتند:

((پدر ما پیر شده بود و عقلش را از دست داده بود بیایید با هم قرار بگذاریم که امسال به احدی از فقرا چیزی از این میوه ها ندهیم ، تا اموالمان زیاد شود.))

      همه قبول کردند جز برادر کوچکتر که از همه بهتر و عاقل تر و فردی معتدل بود. او با پیشنهاد آنان مخالفت کرد برادران بر او خشم گرفتند و همگی بر سر او ریختند و وی را سخت زدند. او یقین کرد که برادرانش قصد کشتن او را دارند ، از این رو بدون اینکه در دل راضی باشد تسلیم شد و خواست آنان را پذیرفت.

    آنان قرار گذاشتند که صبح خیلی زود میوه ها را بچینند تا کسی صدایشان را نشنود و کسی از فقیران آگاه نشود. اما وقتی به باغ رسیدند دیدند که تمام باغ سوخته و میوه و باغی در کار نیست.

این داستان عبرتی است برای آنان که به دنیا حریصند . در واقع دنیا دوستی و محبت دنیا ، سرچشمه همه پلیدی و بدی ها است، تا آن جا که کفر نیز شاخه ای از آن است.

 

 مخصوص روز هشتم ماه مبارک رمضان

بی ولایت طاعتت هرگز نمی گردد قبول     حُب مولا را عوض با ثروت عالم مکن

 آیا می دانید:  در روز قیامت افراد با ایمان چگونه تشخیص داده می شوند؟

در آیه هفدهم سوره قلم خداوند تبارک و تعالی می فرماید:

           یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُم بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِم بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ «12»

{در روز قیامت مردان و زنان با ایمان را می بینی که فروغ نورشان از پیش رو و از دست راست که با آن نامه عمل را گرفته اند مشهود است و فرشتگان به آنان بهشت جاویدان را که فوز عظیم است بشارت می دهند.}

این داستان عبرتی است برای آنان که به دنیا حریصند.

  از مجموع آیات الهی که در خصوص روز قیامت آمده است این مطلب به وضوح قابل درک است که در این دنیا تمام انسانها در ظاهر هیچ تفاوتی ندارند و اسرار درونی آنها مخفی و پوشیده است و هیچ کس را از چهره اش نمی توان تشخیص دادکه فرد خوبی است و یا از افراد ناپاک و خلاف کار می باشد ومعمولاً افراد در این دنیا از مجازات شانه خالی می نمایند؛ چه بسا افراد مجرم و تبهکاری که از دست قانون فرار کرده و به مجازات نمی رسند و در مقابل افرادی به ناحق به مجازات می رسند. ولی در روز قیامت چنین نیست؛ افراد از چهره شان شناخته می شوند خوبان و پاکان متمایز و جدا می شوند. افراد برحسب اعمالی که انجام داده اند به پاداش یا به مجازات خود می رسند و در این خصوص به احدی ستم روا نمی گردد.

    این مردان و زنان با ایمان و صالح هستند که چهره شان بسیار نورانی و نامه عملشان در دست راست آنها قرار دارد و مورد بشارت فرشتگان قرار می گیرند که آنان در انتظار بهشت جاویدان که فوز عظیم می باشد هستند. بهشتی که نهرهایی از کنار آنها جاری است و این بشارت مایه دلگرمی و امیدواری به فضل الهی است که خوبان جزای خیر و بدکاران را به مجازات می رساند.

 

مخصوص روز نهم ماه مبارک رمضان

خواهی اگر سعادت دنیا و آخرت                                     

                                           خود را دمی ز عترت و قرآن جدا مکن

 آیا می دانید:  

            رابطه دلبستگی و عشق به دنیا با شیطان چیست؟

در آیات پنجم و ششم سوره فاطر آمده است:

         یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّهِ 

الْغَرُورُ «5» إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ 

        عَدُوّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ «6»

{ای مردم ، همانا وعده خدا حق است ، زنهار که این زندگی دنیا شما را فریب ندهد و زنهار که شیطان شما را درباره خدا نفریبد(5) در حقیقت شیطان دشمن شماست ، شما نیز او را دشمن گیرید. او تنها حزب خود را فرا می خواند تا از یاران آتش گردند.(6)}

   در آیات فوق شیطان دشمن انسان معرفی شده است اوست که انسانها را از معاد و توجه به قیامت غافل می کند. این دشمن جانی ، همیشه در پی وارد کردن ضربه های کاری برماست. غفلت از معاد یکی از سلاحهای مهلک و سهمگین شیطان است.

 مبادا زندگی دنیا انسان را مغرور کند و بفریبد و چنان مشغول دنیا و زینت و سرگرمی های آن گردد که از یاد آخرت غافل شود. مبادا انسان تمام عمرش به طلب دنیا سپری کند و غرق در دنیا و مظاهر آن گردد و در لحظه پایان عمر خود را در خُسران و زیان یابد.

آن که از آخرت غافل است در آن حال که چشم بر این دنیا می بندد ، در می یابد که تمام سرمایه خویش را برای امری زودگذر و فانی تباه ساخته است و بدون آمادگی وارد دنیای دیگر می شود در حالی که برای سرای باقی کاری انجام نداده است. علاقه و دلبستگی به دنیا از نیرنگهای شیطان است. در آیات مذکور خداوند ما را توجه می دهد : «شیطان را که در حقیقت بالاترین دشمن ماست ، دشمن بداریم»تمام تلاش او بر آنست که ما را از یاد خدا غافل کند.

هرگز عاقلانه نیست که کسی با دشمن قسم خورده خویش دوستی کند، دشمنی که هر لحظه در حال توطئه و فتنه است و به دنبال راه نفوذی در درون انسان. پس به وعده های او هرگز نمی توان اعتماد کرد ، او از کوچکترین غفلت ما برای وارد کردن ضربه های کاری و مهلک خویش سود می برد.

تمام تلاش شیطان برآنست که دارو دسته خود را به جهنم بکشاند و دعوتهای او جز بیچارگی و نابودی و هلاکت انسان نیست. پس باید وسوسه های او را بشناسیم و راههای نفوذش را بر خود ببندیم. از خدا و معاد غافل نگردیم و هرگز زندگی دنیا را برای خویش هدف قرار ندهیم. همیشه توجه کنیم که دنیا راه است نه مقصد. آنان که دنیا را برای خود هدف قرار داده اند ، به یقین فریب شیطان را خورده و در دام او اسیرند

مخصوص روز دهم ماه مبارک رمضان

ای دل بیا و عمر به غفلت فنا مکن                              

                                   خود را به دام حرص و طمع مبتلا مکن

                 آیا می دانید:      

                  قرآن کریم انسانهای غافل را چگونه معرفی کرده است ؟

در آیات هفتم سوره روم آمده است:  

          یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ «7» 

{انسانهای نادان تنها ظاهری از زندگی دنیا را می شناسند و آنان از آخرت غافلند.(6)}

     در این دنیا دانش مردم ، اغلب منحصر در علوم مادی است. آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می شناسند ، آن هم مقداری بسیار اندک و از آخرت غافلند. تمام تلاش آنان برای زندگی دنیاست و از حقایقی چون مبداء و معاد و ارزشهاغافلند. روز شب می دوند تا به متاع دنیا برسند ولی ارزش آنچه را که از دست می دهند نمی دانند.زندگی بسیاری از انسانها لبریز از حرص به دنیا ، دروغ ، ریا ، حسد ، کینه ، فساد و000 است. آنان پیوسته گرفتار تنش های مختلفی هستند و از آرامش واقعی و سعادت دنیا بی بهره اند.

     مظاهر روشن این انسانها را در عصر حاضر در جوامع بی ایمان غرب می توان دید. آنان هر چند از علوم مادی بی بهره اند ، اما بنا به اقرار افراد صاحب نظر در همان جوامع ، در زندگی روز مره خویش دچار درماندگی هستند. بنیاد خانواده ها بسیار سست است و از محبت و عاطفه و همدردی در میان خانواده خبری نیست. آمار فساد و جنایت در میانشان به صورت وحشتناک در حال افزایش است. در بسیاری از خیابانها و جاده ها امنیت وجود ندارد و اوضاع به گونه ایست که ناچارند در برخی از شهرها ، رفت و آمد سنین خاصی را در طول شب ممنوع اعلام کنند. قاچاق انسان و فروش آنها بهره کشی های ناسالم و غیر مشروع از تجارتهای رایج و پرسود در آن جوامع است.

اینها نمونه بارز و روشن کسانی هستند که از آخرت و ملاقات پروردگار غافلند

مخصوص روز یازدهم ماه مبارک رمضان

نور جان در ظلمت آباد بدن گم کرده ام                                

                        آه از این یوسف که من در پیرهن گم کرده ام

            آیا می دانید:  

 انسان در مقابل همسر و فرزندانش مسئولیت سنگینی بر دوش دارد؟

قرآن کریم در یک پیام عمومی در آیه ششم سوره تحریم می فرماید: 

          یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ... «6»

{ای کسانی که ایمان آورده اید ، حفظ کنید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آنها انسانها و سنگ هاست.}

از آیه فوق استفاده می شود که انسان در مقابل همسر و فرزندان خویش مسئولیت دارد و مؤظف است تا آنجا که می تواند در تعلیم و تربیت آنها بکوشد. آنها را از گناه بازدارد و به نیکی دعوت نماید. نه اینکه تنها به تغذیه جسم آنها قناعت کند. در حقیقت اجتماع بزرگ از واحدهای کوچکی تشکیل
می شود که ((خانواده)) نام دارد و هرگاه این واحدهای کوچک که رسیدگی به آن آسانتر است، اصلاح گردد کل جامعه اصلاح می شود. هنگامی که آیه فوق نازل شد یکی از اصحاب از حضرت محمد(ص)  سئوال کرد:

چگونه خانواده خود را از آتش دوزخ حفظ کنم؟

حضرت فرمود:

آنها را امر به معروف و نهی از منکر کن از تو پذیرفتند آنها را از آتش دوزخ حفظ کرده ای و اگر نپذیرفتند وظیفه خود را انجام داده ای.

مخصوص روز دوازدهم ماه مبارک رمضان

اهل دنیا عاشق جاه اند از بی دانشی                           

                          آتش سوزان به چشم کودکان نادان زر است

            آیا می دانید: 

      حکم تحریم تدریجی شراب از سوی خداوند تبارک و تعالی چرا و چگونه صورت گرفت؟

در آیه نود سوره مبارکه مائده آمده است: 

        یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ «90»

         {شراب و قمار و بتها و ازلام (نوعی بخت آزمایی بوده)پلیدند و از عمل شیطانند پس از آنها دوری  

           کنید تارستگار شوید.}

در زمان جاهلیت شراب خوری فوق العاده رواج داشت و بصورت یک عادت عمومی درآمده بود تا آنجا که بعضی از  مورخان میگویند: عشق عرب جاهلی در 3چیز خلاصه میشد:«شعر»، «شراب»،«شمشیر»

و نیز از بعضی روایات استفاده می شود که حتی بعد از تحریم شراب مسئله ممنوعیت آن برای بعضی از مسلمانان فوق العاده سنگین بود.

اگر اسلام میخواست بدون رعایت اصول روانی و اجتماعی با این بلای بزرگ اجتماعی به مبارزه برخیزد؛ ممکن نبود. لذا از روش تحریم تدریجی و آماده ساختن افکار عمومی برای ریشه کن کردن میگساری ـ که بصورت یک عادت در بین آنها نفوذ کرده بود استفاده کرد، به این ترتیب که نخست در بعضی از سوره های مکی از جمله آیه 67 سوره نحل اشاراتی به زشتی این کار کرد و می فرماید:

« از میوه های درخت نحل و انگور مسکرات و روزیهای پاکیزه فراهم کنید»

و دومین دستور در زمینه منع شراب خواری بصورت قاطع تری نازل گشت تا افکار عمومی را برای تحریم نهایی آماده ترسازد: چنانکه در آیه 319سوره بقره آمده است:

«ای پیامبر درباره شراب و قمار از تو سئوال می کنند: بگو در آن گناه بزرگی است و منافعی برای مردم در بر دارد، ولی گناه آن دو از سود آنها بیشتر است.»

در این آیه ضمن اشاره به منافع اقتصادی مشروبات الکلی برای بعضی از جوامع همانند جامعه جاهلیت و زیانهای بزرگ آن را که به مراتب از منافع اقتصادی آن بیشتر است نیز یادآور می شود که در حال مستی نماز نخوانند تا بدانند با خدای خود چه می گویند«لاتقربواالصلوه و انتم سکاری حتی تعلمواما تقولون»

و سرانجام حکم نهایی تحریم شراب نازل گردید: ((آیه نود سوره مبارکه  مائده که اول برگه آمده است))

مخصوص روز سیزدهم ماه مبارک رمضان

      آب نطلبیده همیشه مراد نیست                                      

                               گاهی بهانه ایست که قربانیت کند

                 آیا می دانید:  

     قرآن مردم را از جهت میزان درک و توجه به حق به چند دسته تقسیم می کند؟

             در آیات هشتاد و هشتاد و یکم سوره نمل آمده است: 

        إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ «80» وَمَا أَنتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن

        تُسْمِعُ إِلَّا مَن یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ «81» 

          {تو نمی توانی سخنان حق خود را به گوش مردگانی برسانی و اندرزهای تو در دل

آنان که دل مرده اند اثر ندارد و نیز نمی توانی سخنت را به گوش ناشنوایان برسانی

مخصوصاً هنگامی که روی می گردانند و پشت می کنند (80) و هم چنین تو نمی توانی   

  نابینایان را هدایت کنی تنها سخنان حقت را می توانی به گوش کسانی برسانی که به

 آیات ما ایمان آورده اند و در برابر حق تسلیم اند.(81)}

     قرآن کریم مردم را از جهت میزان و توجه به حق به چهار دسته تقسیم کرده است:

1ـ گروه مردگان: یعنی آنان که هیچ حقیقتی را درک نمی کنند هر چند ظاهراً زنده اند.

2ـ گروه ناشنوایان: اینها آمادگی برای شنیدن سخن حق را ندارند ، البته این گروه همانند مردگان نیستند ، گاهی ممکن است با علامت و اشاره ، مطلبی را به آنها فهماند ولی می دانیم بسیاری از حقایق را با اشاره نمی توان تفهیم کرد مخصوصاً درآن هنگام که روی گردان و دور شونده اند

3ـ گروهی که چشم حق بین ندارند: زندگی با چنین افرادی به مراتب آسانتر از زندگی با ناشنوایان و مردگان است، لااقل گوش شنوا دارند و بسیاری از مفاهیم را می توان برای آنها بیان کرد.

4ـ گروه مؤمنان راستین: این گروه دلهایی آماده و گوشهای شنوا و چشمهای بینا دارند.

  مخصوص روز چهاردهم ماه مبارک رمضان

      تو به راه ما بنه گامی تمام                                            

                                تا منم آیم بسویت بیست گام

                 آیا می دانید:      

 مردم با اظهار ایمان رها نمی شوند و در بوته آزمایش و امتحان الهی قرار می گیرند.

             در آیه دوم سوره عنکبوت آمده است: 

        أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ «2»      

{چنین پنداشتند که به صرف این که گفتند ما ایمان به خدا آورده ایم رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند.}

      این آیه درصدد بیان این نکته است که : غرض خدا تعالی از ایمان مردم تنها این نیست که به زبان بگویند«ایمان آوردیم» بلکه هدف؛ حقیقت ایمان است. ایمانی که هر چه فتنه ها بیشتر فشار آورد ؛ محکم تر و ریشه دار تر گردد و تند باد فتنه ها و حوادث ؛ آن را متزلزل نکند. پس مردم نباید خیال کنند تنها با گفتن این که «ایمان آوردیم» رها می شوند و در بوته آزمایش قرار نمی گیرند؛ بلکه حتماً امتحان می شوند تا آن چه در دل دارند ظاهر شود ومعلوم گردد که آیا در این سخن خویش راست می گویند یا دروغ.

     آری ابتلا و امتحان ؛ سنت همیشگی خداست که در امت های قبل نیز جریان داشت و تغییر و دگرگونی در سنت خدا نیست. صدق و کذب انسانها در اظهار ایمان به وسیله امتحان عملی در صحنه زندگی آشکار می شود. در امتحان است که باطن انسانها ظاهر می شود. آنهایی که ایمان واقعی دارند ؛ ایمانشان پابرجاتر و آنها که ایمان ادعایی دارند ادعایشان فاش می گردد.

       از این نکته نباید غافل باشیم که همه ما در معرض امتحان الهی هستیم. و در جاهای مختلف قرآن کریم آمده است که انسانها با مال و جانشان مورد امتحان الهی قرار
می گیرند. لذا باید اموری را که به آن امتحان می شویم تشخیص دهیم و موضعی براساس ایمان و تقوا داشته باشیم و کردار ما براساس ایمان و خداباوری و با آنچه خدا از ما می خواهد منطبق باشد.

مخصوص روز پانزدهم ماه مبارک رمضان

      من حسنم ضیاء هردو عینم                                                 

                                                 همیشه مظلوم تر از حسینم

                 آیا می دانید:      عبادالرحمن دارای چه ویژگی های هستند و سرانجامشان چیست؟

             در آیه شصت و سوم سوره مبارکه فرقان آمده است: 

       وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا«63»      

 

{و بندگان خاص خدای رحمان آنان هستند که بر روی زمین به تواضع و فروتنی روند و هرگاه مردم جاهل به آنها خطاب و عتابی کنند با سلامت نفس و زبان خوش جواب دهند.}

      در آیات 63تا 73 این سوره صفات عبادالرحمن را بر می شمارد. همان کسانیکه خداوند متعال آنان را بندگان خاص خود معرفی کرده است. در این جا به برخی از صفات عبادالرحمن اشاره می شود:

1ـ با تواضع و فروتنی راه می روند.

2ـ با جاهلان به نرمی سخن می گویند.

3ـ شب ها در مقابل پروردگارشان به نماز می ایستند و به سجده می افتند.

4ـ از خدا میخواهند عذاب جهنم را که سخت و سنگین است از آنها دور کند.

5ـ در هزینه های زندگی میانه رو هستند. نه اسراف می کنند و نه بخل می ورزند.

6ـ تنها خدا را می پرستند.

7ـ جز به حق ؛ کسی را نمی کُشند.

8ـ پاکدامنند.

9ـ در مجلس باطل حضور نمی یابند.

10ـ وقتی بر کسانیکه مشغول به گفتار و کردار لغو و بیهوده اند می گذرند، از آنان روی بر می گردانند و خود را والاتر از آن می دانند که با آنان همنشین و هم صحبت شوند.

11ـ در هنگام دعا از خداوند می خواهند «همسران و فرزندانمان را مایه چشم روشنی ما قرار ده و ما را پیشوای پرهیزگاران بگردان» و با این دعا ایمان خالصانه همسران و نسل خویش را از خدا طلب می کنند.

    اینان به پاس پایداری و شکیبایی شان به غرفه های زیبای بهشت وارد می شوند و در آن منزلگاه نیکو از نعمت های آن بهره مند و همراه در آن جاودانه اند.

مخصوص روز شانزدهم ماه مبارک رمضان

دین به دیناری توان وقت تهیدستی فروخت                                 

                                       دین از کف رفته از نو خریدن مشکل است

 

آیا میدانید :    

         ویژگی مومنانی که رزق اخروی مخصوص آنها است چیست ؟

در آیات سی و ششم تا سی نهم سوره ی شوری ؛ویژگی  مومنانی را که رزق اخروی مخصوص آنهاست این چنین بیان می فرماید: 

فَمَا أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ «36» وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ «37» وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ «38» وَالَّذِینَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنتَصِرُونَ «39» 

{و آن چه به شما داده شده ؛بهره ای از زندگی ناپایدار اینهاست و آن چه پیش خداست بهتر و پایدارتر است برای کسانی که ایمان آورده اند و به پروردگارشان اعتماد دارند (36)کسانی که از گناهان بزرگ و زشت کاری ها ؛خود را دور می دارند و چون به خشم آیند در می گذرند(37) و کسانی که ندای پروردگارشان را پاسخ مثبت داده و نماز را بر پا دارند و کارشان را به مشورت یکدیگر انجام می دهند (38) کسانی که چون ستم بر ایشان رسد ؛یاری می جویند (39)}

در این آیات صفات مومنانی که رزق اخروی مخصوص آنهاست بدین گونه بیان شده است

1- آنها اهل توکلند و در کارهایشان بر خدا اعتماد دارند

2- از زشت کاری و گناهان بزرگ دوری می کنند

3- در هنگام خشم وغضب در می گذرند

4- اوامر و دستورات الهی را اطاعت می کنند و مهمترین فرمان خدا را که برپاداشتن نماز است انجام می دهند

5- در کارها با هم مشورت می کنند و از رای صاحب نظر و اندیشه بیشترین بهره را می گیرند

6- از آن چه خداوند روزی شان کرده است ؛انفاق می کنند

7- همه مانند یک تن هستند و اگر ستمی بریکی از آنان بشود ؛یاری می جویند و یک دل و همسو در مقابل آن ظلم مقاومت کرده و نیروی خود را در یاری مظلوم به کار می گیرند

لازم است خود را با آنها بسنجیم و اگر با این میزان ها فاصله داریم خود را بدان نزدیک کنیم و خود را به این صفات بیاراییم.

مخصوص روز هفدهم ماه مبارک رمضان

روز و شب دنبال سیم و زر دویدن سخت نیست                       

                              پای میزان عمل با سر دویدن مشکل است

                 آیا می دانید: 

                            چگونه راه تسلط کفاربر مومنان بسته می شود؟

 در آیه 141 سوره ی نساء خداوند دررابطه با عدم تسلط کفار بر مومنان می فرماید : 

الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِن کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللّهِ قَالُواْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ وَإِن کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُواْ أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُم مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً «141» 

{منافقان آن کسانی اند که نگران ومراقب حال شماهستند که اگر برای شمافتح وظفری پیش آید برای أخذ غنیمت گویند ما با شمابودیم واگر کافران رافاتح و بهره مند بینند به آنها گویند نه ماشما را به اسرار و احوال مسلمانان آگاه کردیم وشمارا از آسیب مومنان نگهداری نمودیم پس خدا فردای قیامت میان شما مومنان و آن گروه منافقان حکم کند وخدا هرگز برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلط باز نخواهند نمود}

از این آیه دو نتیجه مهم بدست می آید  :

1- مسلمانان باید درامور اقتصادی ،فرهنگی ،نظامی و000 موضعی اتخاذ کنند که کفار نتوانند هیچ گونه تسلطی بر آنان پیدا کنند

با هوشیاری کامل باید در مقابل دشمنان اسلام که تلاش می کنند درصف واحد مسلمانان شکاف ایجاد کنند و آنان را دچار تفرقه کنند و سپس ضربه های کاری خود را در موقعیتی مناسب وارد کنند ایستادگی کرده و مانع آن شده که اتحاد در جامعه ی اسلامی از بین برود با ایجاد تفرقه در بین مسلمانان راه تسلط کفار بر آنان هموار خواهد شد شرع مقدس اسلام با دعوت به اتحاد و همدلی زمینه ی نفوذ و تسلط کفار را از میان بر می دارد و به هیچ وجه اجازه تفرقه در میان نیروهای اسلام را نمی دهد   

2- اگر مسلمانان به تکالیف خود در تمام زمینه های عبادی ،سیاسی ،فرهنگی ، اقتصادی و دفاعی و000 عمل کنند ؛ این سنت الهی است که هرگز کفار نمی توانند بر آنان مسلط شوند 

لذا اگر در عصر حاضر مشاهده می کنیم که کفار بر برخی از کشورهای اسلامی مسلط شده اند و مستقیم یا غیر مستقیم بر آنان حاکمیت دارند ،به دلیل کوتاهی مسلمانان در وظایف و تکالیفی است که شرع مقدس اسلام درابعاد مختلف بر آنان واجب کرده است.

مخصوص روز هجدهم ماه مبارک رمضان

             تا کی شبی حاصل شود بار دگر رازی کنیم                              

                               قرآن به سر،افغان به لب،نام علی جاری کنیم

آیا می دانید  :  سه شر خاص که از آنها باید به خداوند تبارک و تعالی پناه برد کدامند ؟

 

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ «1» مِن شَرِّ مَا خَلَقَ «2» وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ «3» وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ «4» وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ «5»

{بگو پناه می برم به پروردگار سپیده دم (1) از شر آن چه آفریده(2) واز شر تاریکی، آنگاه که همه جا را فراگیرد (3) واز شر زنان آانهایی که به جادو در گره ها بدمند (4) واز شر هر حسود،آنگاه که حسد ورزد (5) }

 هر چند آیات این سوره خطاب به رسول خداست ،اما از آنجا که آن حضرت الگو وسرمشق مسلمانان است ،دیگران نیز باپیروی از پیامبر اکرم (ص) باید از این شرور به خداوند پناه برد

الف)شر عموم مخلوقات

یعنی شر هر آنچه خدا آفریده است ،اعم از شر انسان ، جن، حیوانات و از شر هر مخلوقی که برای ما شناخته یا ناشناخته است ،از شر هر آنچه ما به شر بودن آن آگاهیم و یا از شر بودن آن بی خبریم

ب)شرور خاص

 1- شر تاریکی و ظلمت ،تاریکی شب که بیشتر جنایت ها و سرقت ها شبیخون ها در شب صورت می گیرد،تیرگی وتاریکی جهالت ونادانی،تاریکی ظلم وستم بی عدالتی ،تاریکی کفروشرک که بدترین نوع سیاهی هاوتیرگی هاست

2- شر جادوگران،شر آنان که با خرافات و سحر و جادو و سحر زبان و تبلیغات شوم و فریب و نیرنگ ،افکار انسانها را می فریبند و باطل را حق جلوه می دهند و خود را نجات دهنده انسان ها معرفی می کنند

دراین زمان استکبار غرب و صهیونیست ها از نمونه های آشکار آنند که دقیقاً همانند ساحران و جادوگران قدیم ،خود را حلال مشکلات انسان ها معرفی می کنند آنها با سوءاستفاده از پیشرفته ترین ابزار های تبلیغاتی و ماهواره ها و نشریات وشبکه های رایانه ای و000 مردم ناآگاه و عوام رامی فریبند و آنها را از راه مستقیم الهی منحرف می کنند و هر روز به دنبال آن هستند که در میان جوامع مسلمان مشکلات ایجاد کنند

3- شرحسود آنگاه که حسد ورزد،حسادت نوعی بیماری روانی است و حسود همواره در آرزوی آن است که نعمت و سعادت آنکه بدو حسد می ورزد، از میان برود .

مخصوص روز نوزدهم ماه مبارک رمضان

دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق                          

                                 وگرنه از تو نیاید که دل شکن باشی

 آیا می دانید  :    خداوند متعال حکم تحریم ربا خواری رادر چند مرحله بیان کرد؟

 

در آیات 278 و 279 سوره ی بقره آمده است:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ «278» فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِکُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ «279»

{ای کسانی که ایمان آوردید از خدا بترسید و زیادی ربا مگیرید اگر براستی اهل ایمانید(287) پس اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خداورسول او برخواسته اید واگر از این کار پشیمان گشتید اصل مال شما برای شماست،به کسی ستمی نکرده اید و ستمی نکشیده اید(279 )}

روش قرآن درمبارزه با انحرافات ریشه دار اجتماعی این است که تدریجاً زمینه سازی می کند وافکار عمومی را تدریجاً به مفاسد آنها آشنا می سازد و آنگاه که آمادگی برای پذیرفتن تحریم نهایی حاصل شد ،قانون را به صورت صریحاً اعلام می کند مخصوصاً در مواردی که آلودگی به گناه زیاد می شود

رباخواری در زمان جاهلیت به شدت در مکه رواج داشت و سرچشمه ی بسیاری از بدبختی های آنان بود برای ریشه کن ساختن رباخواری ،خداوند حکم تحریم رادر چهار مرحله بیان کرد

مثلاً درباره ی ربا ابتدا به یک پند اخلاقی قناعت کرده وفرمود:«آنچه به عنوان ربا میپردازید تادر اموال مردم فزونی یابد؛ فزونی نخواهد یافت.» (آیه 39سوره روم)

وبه این طریق اعلام می داردکه تنها از دیدگاه افراد ظاهر بین است که ثروت رباخواران از راه سود گرفتن افزایش می یابد اما در پیشگاه خداچیزی بر آنها افزوده نمیشود.

2-خداوند متعال ضمن انتقاد از عادات غلط یهود به عادت زشت رباخواری آنها اشاره کرده ومی فرماید ((واخذهم الربواوقد نهواعنه )) یکی دیگر از عادات بد آنها این بود که ربا می خوردند با اینکه از آن نهی شده بودند.

3-در این مرحله حرمت ربا به صراحت نازل شده ؛در آیه 130سوره آل عمران می خوانیم:

((یاایها الذین آمنو ا لاتاکلوا الربوا اضعافا مضاعفه واتقواالله لعلکم تفلحون))ای کسانی که ایمان آورده اید ربا(سود پول)راچند برابر نخورید.از خدابترسید وترک این عمل زشت کنید تارستگار شوید.

در زمان جاهلیت معمول بود که اگر بدهکار در موقع مقرر نمی توانست بدهی اش رابپردازد ؛از طلبکار تقاضا می کرد که مجموع سود اصل بدهی را به شکل سرمایه جدیدی بهاو قرض بدهد و سود آن را بگیرد که متاسفانه درعصر ما نیز گاهی توسط رباخوران اعمال میشود

4- بالاخره در آخرین مرحله ها هر گونه ربا خواری را به شدت منع کرده ودر حکم جنگ با خدا ذکر کرده است.

 

مخصوص روز بیستم ماه مبارک رمضان

تا کی شبی حاصل شود بار دگر رازی کنیم                        

                        قرآن به سر، افغان به لب ،نام علی جاری کنیم

 آیا می دانید  :    ارزش واقعی انسان هادر نزد خداوند تبارک وتعالی به چیست؟

 درایه 13 سوره ی حجرات خداوند متعال می فرماید:

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ «13»

{ای مردم ماهمه شما را نخست از مرد و زنی آفردیم و آنگاه شعبه های بسیار و فرقه های مختلف گردانیدیم تا یکدیگر بشناسید همانا گرامی ترین وبا افتخارترین شما نزد خدا باتقواترین شماست و خدا از حال شما کاملا اگاه است }

هرانسانی فطرتاً خواهان این است که موجودی با ارزش و پر افتخاری باشد و به همین دلیل باتمام وجودش برای کسب ارزش ها تلاش می کند در برخی موارد ارزشها کاذب جای ارزش های راستین را می گیرد

گروهی ؛ ارزش واقعی خود را در انتساب به قبیله معروف و فامیل سرشناس می دانند و لذا برای تجلیل مقام قبیله و طایفه خود دائما دست و پا می زنند تا از طریق بزرگ کردن آن ؛ خود را به وسیله انتساب به آن  بزرگ کنند

و گروهی مال وثروت را ارزش می دانند ؛ و دائماً برای رسیدن به آن تلاش می کنند جمع دیگری پست و مقام اجتماعی و سیاسی را معیار شخصیت می شمرند

و به همین ترتیب ؛ هر گروهی در مسیر کام بر می دارند و به ارزشی دل می بندند و آن را معیار میشمرند

اما از آنجایی که این امور متزلزل اند اسلام هرگز نمی تواند با آن موافقت کند ؛ لذا خط بطلان بر آنها کشیده و ارزش  واقعی انسان رادر صفات ذاتی او مخصوصاً تقوا و پرهیزگای و تعهد و پاکی او می شمرد .

 

 

مخصوص روز بیستم و یکم ماه مبارک رمضان

     بی حُبّ علی بهشت رضوان مطلب                     

                             بی روزه و نماز ،ایمان مطلب

          آیا می دانید  :                     داستان قوم یونس چه بود ؟

 

در آیه 98 سوره یونس خداوند متعال می فرماید :

فَلَوْلاَ کَانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّآ آمَنُواْ کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الخِزْیِ فِی الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ «98»

خداوند در سوره یونس (ع)با اشاره به سرانجام اقوام گذشته که فرصت ها را برای توبه و بازگشت به سوی خدا از دست دادند و داستان قوم حضرت یونس (ع) که آخرین فرصت را برای توبه و بازگشت به سوی خدا غنیمت شمردند و ازبلایی که به سوی آنان می آمد نجات یافتند ؛ کفار را به ایمان و توحید و بازگشت به سوی خدا فرا می خواند حضرت یونس (ع) یکی از پیامبران الهی بود که خداوند وی را به سوی قومش که جمعیتی بیش از یکصد هزار نفر بودند فرستاد یونس پیامبر آنان را به سوی خدا فراخواند اما جز رد و تکذیب جوابی به او ندادند سرانجام مقدمات عذابی که یونس (ع) بدان تهدیدشان کرده بود آشکار شد و آن حضرت از میان قوم بیرون رفت همین که عذاب نزدیک شد، درفرصت اندکی که باقی بود ،همگی توبه کرده و به خدا ایمان آورده اند پس خداوند متعال ایمان و توبه آنان را پذیرفت و عذابی را که در دنیا خوارشان می ساخت از ایشان برداشت و تا مدتی که اجل طبیعی آنان بود از زندگی برخور دارشان فرمود.

آیه فوق در مقام این مطلب است که اقوام گذشته که دعوت پیامبران را نادیده گرفتند و از ایمان به خدا رو گردان شدند ،همگی به عذاب ذلت و خواری در دنیا گرفتار شدند در این آیه آنان همگی توبیخ شوند که چرا ایمان نیاوردند ،تا ایمان آنها به حالشان سود بخشد .

اشاره به داستان قوم یونس (ع)در این آیه برای آنست که عبرت و درسی باشد برای مردم در تمام زمان ها و مکانها که تا فرصت کافی است دعوت حضرت رسول (ص) را لبیک گفته وبه خدای واحد و رسول او و قرآن که کلام پروردگار است ایمان آورده و از کردار گذشته خود توبه کنند ، چرا که معلوم نیست وقت و فرصت زیادی برای آنان باقی باشد .

مخصوص روز بیستم و دوم ماه مبارک رمضان

یک عمر بود همدم دل ها ولی نبود                          

                                           جز نخل های کوفه کسی همدم علی

 آیا می دانید  :   چرا نزدیک شدن به بعضی از گناهان از جمله((زنا)) را نهی کرده است ؟

 

در آیه 32 سوره ی اسرا امده است :

وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِیلاً «32»

 

{ و هرگز به عمل زنا نزدیک نشوید که کاری بسیار زشت و راهی بسیار ناپسند است }

این بیان کوتاه حاوی نکات بسیار قابل توجه است ؛زیرا این تعبیر علاوه بر تاکیدی که نسبت به دوری از گناه دارد ؛اشاره به این نکته می نماید که آلودگی به زنا غالباً مقدماتی دارد که انسان را تدریجاً به آن نزدیک می کند , چشم چرانی یکی از مقدمات آن است برهنگی و بد حجابی مقدمه دیگر ؛ روی آوردن به کتاب های بد آموز و فیلم های آلوده و مستهجن و همچنین نشریات فاسد ؛خلوت با نامحرمان ؛ ترک ازدواج برای جوانان و همه ی اینها عوامل قرب به زنا است که در آیه فوق با جمله ی کوتاه همه ی آنها را نهی نموده است ,ودر جایی دیگر قرآن کریم درباره ی مال یتیم تذکر داده است نزدیک مال یتیم نشوید یعنی نه تنها مال یتیم را نباید خورد بلکه حریم آن را باید کاملاً محترم شمرد ,

برای این که این نکته بهتر روشن شود مثالی مطرح می کنیم گاهی روی دکل های برق فشار قوی ویا مرکز تقویت نیرو ؛ویا هر جایی که خوف خطر است علامت خطر به آن نصب شده و نوشته که نزدیک نشوید چرا که نزدیک شدن به آن مراکز حساس و خطرناک ممکن است برای انسان ایجاد حادثه کند ممکن بود قرآن بگوید « لاتفعلوا » انجام ندهید و یا به حضرت آدم بگوید «لاتاکلا » از میوه این درخت نخورید ؛ولی با تعبیر « لاتقربوا و لاتقربا » می خواهد انسان را از خطر های احتمالی نجات دهد.

مخصوص روز بیستم و سوم ماه مبارک رمضان

به پیری گر نمی خواهی که محتاج عصا گردی                      

                                  ز پا افتادگان را در جوانی دستگیری کن

 آیا می دانید  :        در سفر معراج پیامبر اکرم (ص)چه چیزی رخ داد؟

 

در آیه اول سوره ی اسراء خداوند متعال می فرماید :

سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ «1»

{پاک و منزه است خدایی که در شبی مبارک بنده خود محمد را از مسجدالحرام به مسجد الاقصائی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساخت سیر داد تا آیات خود را به او بنمایاند که خدا به حقیقت شنوا و بیناست }

در روایتی از امام صادق (ع)جریان شب معراج به طور مفصل بیان شده است ،بخش هایی از آن بصورت خلاصه چنین است: جبرییل و میکاییل و اسرافیل « بُراق »را برای رسول خدا (ص) آوردند حضرت سوار بر براق شدند آن مرکب پیامبر خدا را تا طور سینا و سپس تا بیت المقدس با خود برد ،در حالی که جبرییل امین نیز در کنارش بود ،رسول خدا (ص) در آنجا ابرهیم خلیل و موسی و عیسی و عده ای از انبیا (علیهم السلام ) را ملاقات کردند آنان همگی برای خاطر آن حضرت اجتماع کرده و مهیای نماز بودند سپس جبرییل بازوی حضرت را گرفت و پیش کشید و آن بزرگواران به امامت حضرتش نماز خواندند پس از آن پیامبر اکرم (ص)و جبرییل تا آسمان های بالا عروج کردند در حالیکه ملائکه گروه گروه به ملاقات آن حضرت          می آمدند در آسمان اول حضرت آدم و ملک الموت را دیدند و صحنه های بسیاری شاهد بودند در آسمان های بعدی حضرت یحیی و حضرت عیسی (علیهم اسلام )را دیدند سپس با حضرت یوسف (ع)و هارون و موسی (ع)دیدار کردند بالاخره در آسمان هفتم حضرت ابراهیم (ع) رادر کنار بیت المعمور ملاقات نمودند در آنجا حضرت با جبرییل وارد بیت المعمور شدند و دو رکعت نماز خواندند پس از آن دو نهر دیدند یکی به نام« کوثر » دیگری به نام « رحمت » از نهر کوثر آب نوشیدند و در نهررحمت ،خودرا شستشو کردند تا آنکه وارد بهشت شدند در آنجا خانه های خود را و اهل بیت خویش را مشاهده فرمودند ، وخاک بهشت را معطر یافتند سپس درختی بزرگ دیدند که در بهشت هیچ خانه ای نبود مگر اینکه شاخه ای از آن درخت بدان جا سر کشیده بود پیامبر اکرم (ص) از جبرییل پرسیدند این درخت چیست ؟ جبرییل گفت این « درخت طوبی » است که خداوند آن را به بندگان صالح خود وعده داده است و فرمود « طوبی و سرانجام نیکو برای انان است » سپس به درخت «سدره المنتهی» رسیدند که هربرگ آن،امتی را در زیرسایه خود جای می داد پس ازآن فرشته ای الهی اذان گفت ورسول اکرم (ص) درهمان آسمان هفتم برملائکه امامت فرمودند ونمازگزارند،همانگونه که دربیت المقدس برانبیاء فرموده بودند هیچ مهمانی به درگاه خدا گرامی تر از رسول خدا (ص) در آن شب نبوده است ،در آن حالتی که حضرت برای امت خویش دعا   می فرمودند در آن شب حضرت به منتهای درجه ،که برای احدی ممکن نیست ،به مقام قرب الهی نزدیک شد.

مخصوص روز بیستم و چهارم ماه مبارک رمضان

اقــوام روزگــار به اخـلاق زنــده انــد                         

                                 قومی که گشت فاقد اخلاق زنده نیست

 آیا می دانید  :             چرا روز قیامت یوم التغابن نامیده شده است ؟

 

در آیه نهم سوره تغابن خداوند می فرماید :

  یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِکَ یَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ وَیُدْخِلْهُ   جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ «9»

{ یاد آرید روزی که خدا همه ی شما را به عرصه ی محشر برای حساب جمع می گرداند و آن روز، روز غبن و پشیمانی بدکاران است و هر کس که به خدا ایمان آورد و نیکوکار شود خدا گناهانش را بشوید و در باغ های بهشتی که زیر درختانش نهر جاری است داخل گرداند که در آن بهشت جاودان متنعم باشند و این حقیقتا رستگاری بزرگی خواهد بود }

یکی از اسامی قیامت«  یوم التغابن » یعنی روزفریب و زیان است .

« غبن » به معنی زیان و خسران و فریب و نیرنگ در معامله است قیامت را روز زیان و نیرنگ گفته اند زیرا در آن روز گمراهان می فهمند که فریب خورده اند و خسارت دیده اند و در دنیا به بیراه رفته و زیان کار شده اند لفظ      « تغابن » به معنای آنست که دو نفر یا دو گروه یکدیگر را در معاملات بفریبند و خسارت به یکدیگر وارد کنند

انسان های بی ایمان و گمراه در این دنیا یکدیگر را به غفلت از خدا و معاد و دین و کتاب و رسالت و فرا می خوانند و آموزش های الهی انبیاء را خرافات معرفی می کننند در اینکار عده ای سردمدار این حرکت پلید شیطانی هستند و مشتی نادان نیزاز آنان پیروی می کنند پیروان نادان با دنباله کور کورانه خود و با اثر پذیری از تبلیغات و تلقینات سردمداران تباهی ،آنان را عملا در کارشان تشویق می کنند و در نتیجه پرچم داران فساد در این منجلاب بیشتر فرو می روند نتیجه آنکه  روزقیامت برای همه آنان کشف و آشکار می شود که همگی فریب یکدیگر را خورده و مغبون شده اند مانند تاجری در معاملات خود مغبون شده و نه تنها سودی نبرده ،بلکه سرمایه خود را نیز تلف کرده و دچار ورشکستگی شده است گمراهان نیز چون سرمایه عمر خود را بیهوده تلف کرده اند ،در قیامت   به حسرت و ندامت مبتلا هستند .

تذکر و یاد آوری روز تغابن برای آنست که انسان ها در این دنیا هوشیار و مراقب باشند که انسان های بی ایمان آنها را نفریبند و نیز دچار فریب نفس خویش نگردند آنچه از آیه فوق فهمیده می شود اینست که همه ی انسان ها فریب خورده در خسران و تباهی اند ،مگر آنها که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد